جدول جو
جدول جو

معنی عالی شاخ - جستجوی لغت در جدول جو

عالی شاخ
شاخۀ بلند، ویژگی درختی که شاخه های بلند دارد
تصویری از عالی شاخ
تصویر عالی شاخ
فرهنگ فارسی عمید
عالی شاخ
شاخ بلند، دارای شاخه های دراز:
به که با این درخت عالی شاخ
نشود دست هر کسی گستاخ،
نظامی،
به درختی سطبر و عالی شاخ
سبز و پاکیزه و بلند و فراخ،
نظامی
لغت نامه دهخدا
عالی شاخ
دارای شاخه های بلند: درخت عالی شاخ
تصویری از عالی شاخ
تصویر عالی شاخ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عالی شان
تصویر عالی شان
دارای مقام و مرتبۀ بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالی جاه
تصویر عالی جاه
دارای مقام و مرتبۀ بلند، عالی مرتبه
فرهنگ فارسی عمید
عالیشأن، خداوند مرتبت اعلی، از القاب پادشاهی، بسیار نجیب، باجلال، بلند مرتبت، (ناظم الاطباء)، عالی مقام و دانشمند بزرگ: مورخان عالیشأن بر این منوال مسطور گردانید، (حبیب السیر ص 123)
لغت نامه دهخدا
(عَ هَِ)
دهی است جزء بخش خرقان، شهرستان ساوه واقع در 20هزارگزی شمال باختری ساوه. و در سر راه عمومی خرقان به زرند. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 1250 تن سکنه. آب آن از رود خانه لار و ینگی کند تأمین می شود. و محصول آن غلات، سیب زمینی، باغات، انگور، بادام و یونجه است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم است. این ده دارای زیارتگاهی بنام ’هفت امام’ است. و آثار قلعۀ مخروبه ای نیز روی تپۀ شمال آبادی واقع است. مزارع دین باغی، گون بابک، کهریز چائی، دره قلمشرجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
وی از همراهان امیر تیمور گورکانی بود که در جنگ امیر تیمور با توقتمش خان شرکت داشت. برادر او محمد آزاد نیز در این جنگ شرکت جست. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 410 و 464)
ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی. مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین. شاعر ایرانی متوطن در هند. رجوع به علی آرزو شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لِ)
دهی است از دهستان سکمن آباد، بخش حومه شهرستان خوی واقع در 47هزارگزی شمال باختری خوی، و 2500گزی شمال راه شوسۀ سیه چشمه به خوی. ناحیه ای است دره و سردسیر و سالم. و سکنۀ آن 940 تن است. آب آن از رود آقچای و از چشمه تأمین میشود. و محصول آن غلات و حبوب است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن ارابه رو است. و از راه ارابه رو شگفتی، در تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند، دامنه و گرمسیری است و 5 تن سکنه دارد، اهالی به کشاورزی اشتغال دارند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چری بخش حومه شهرستان قوچان، واقع در 36هزارگزی جنوب باختری قوچان، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر که 72 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصولاتش غلات و اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شَ رَ)
نامش میرزا محمد حسین خلف صدق میرزا محمد. کلانتر سابق فارس و از اجلۀ سادات آن سامان است. او را اخلاق نیکو بود و محضرش مجمع شعرا و عرفا و فضلاء و در حدود 1236هجری قمری درگذشت. و به قول صاحب آثار العجم در 1243 در قید حیات بود. غالب اشعارش غزل بود و از جمله اشعار اوست در وصف قلعۀ شریفۀ مشهد مقدس حضرت حسین:
این نغز باره چیست که از بس شکوه و فر
گوئی برون نموده ز جیب سپهر سر
این سد طرفه چیست که از غایت علو
کیوان بدامنش بود از فرق بی سپر.
(مجمعالفصحاء ج 2 ص 351).
و رجوع به ریحانه الادب شود
لغت نامه دهخدا
(شَ رَ)
آنکه شرف عالی دارد:
صانع زرین عمل مهتر عالی شرف
در ید بیضا رسید دست عمل ران او.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی شاه
تصویر علی شاه
درشکه چی (به هنگام توهین به وی گویند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالی جاه
تصویر عالی جاه
والا گاه آنکه که مقامی بلند دارد عالی شان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالی رای
تصویر عالی رای
بلند رای بلند زاغ آن که دارای رایی ثاقب و صایب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالی شرف
تصویر عالی شرف
آن که دارای شرف عالی است
فرهنگ لغت هوشیار
والا جای والا گاه (استعمال قدیم) عالی شان. دارای مقام و مرتبه بلند، از عناوین شاه، والا جای والا گاه
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع رودپی واقع در شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
گاوی است که دارای شاخ های باز و بزرگ است
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان لاله آباد که به آن الله شاه نیز گویند، ماهی گیرک
فرهنگ گویش مازندرانی